۴ شهریور ۱۳۸۸

یادش بخیر!

چقدر سادگیشونو دوست داشتم. همه متعجب ما رو نگاه میکردند. پیش خودشون داشتند فکر میکردند این افرادی که عضو قبایل زامبی هستند که نسلشون خیلی وقته برچیده شده. ازشون درخواست کردیم که به هر کدوم از ما یکی یک دست لباس بدند که باهاش عکس بندازیم. خلاصه همه که محو هنر نمایی ما شدند شروع کردند به عکس گرفتن. بعد از این نمایش هیجان انگیز، لباسها رو درآوردیم و رفتیم که تقدیم کنیم به صاحبانشان که دیدیم ای بابا اونا هم سادگی ما رو دوست داشتند و با کمال نا باوری نفری ده هزارتومان از ما بستوندند. خدا خیرشون بده انشاالله.