۲۷ مرداد ۱۳۸۸

باور داری؟

چرا مادرها اینقدر خاص هستند؟؟؟ وقتی زیر بارون دوان دوان به خونه آمدم و مثه موش آب کشیده شده بودم: برادرم گفت نمی تونستی چتر با خودت ببری؟ خواهرم گفت نمی تونستی صبر کنی تا بارون بند بیاد؟ پدرم با عصبانیت گفت حالا وقتی سرما خوردی انوقت می فهمی! ولی مادرم در حالیکه داشت موهایم را خشک می کرد گفت : ای بارون احمق! نمی تونستی صبر کنی تا بچه ام برسه خونه!!!!!!!!!!!!!!!!!
این هم مادر!

هیچ نظری موجود نیست: